داستان کوتاه انگلیسی ساده – معامله موفق

It is lunch time. The kids go out to eat. They are excited and hungry. Paul has a ham sandwich. He does not like ham. He wants a tuna sandwich. Sarah has a tuna sandwich. She thinks tuna is smelly. She wants a ham sandwich. Paul and Sarah meet up. They trade their sandwiches. They get what they want.

💙❤️❤️❤️💙

وقت ناهار است. بچه ها بیرون می روند تا غذا بخورند. آنها هیجان زده و گرسنه هستند. پال یک ساندویچ ژامبون دارد. او ژامبون دوست ندارد. او یک ساندویچ تن ماهی می خواهد. سارا یک ساندویچ تن ماهی دارد. او فکر می کند ماهی تن بدبو است. او یک ساندویچ ژامبون می خواهد. پال و سارا یکدیگر را می بینند. ساندویچ هایشان را معامله می کنند. آنها به آنچه می خواهند می رسند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا