داستان کوتاه انگلیسی ساده – دکتر بازی

She likes to pretend she is a doctor for fun. She wears a white coat. She pretends her room is a medical office. Her dad pretends he is a patient. Her dad goes into her room. He tells her how he is feeling. He says that he keeps coughing. She tells him to drink a lot of water.

💙❤️❤️❤️💙

او دوست دارد برای تفریح ​​وانمود کند که پزشک است. او یک کت سفید می پوشد. وانمود می کند که اتاقش یک مطب پزشکی است. پدرش وانمود می کند که او یک بیمار است. باباش میره تو اتاقش. به او می گوید که چه احساسی دارد. می گوید مدام سرفه می کند. به او می گوید که آب زیادی بنوشد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا