مرزگذاری (Boundaries

حکومتِ مستقلِ خودت رو بساز: چطور «نه» بگیم و پادشاهی کنیم؟

تا حالا شده حس کنی شبیه «نقشه گوگل» شدی؟ هر کسی هر جا می‌خواد بره، میاد سراغ تو و تو هم مجبوری راهنمایی‌ش کنی، همراهش بری و تهش هم بنزینت تموم شه و خودت درجا بزنی؟

ببین دوست من، اگه بلد نباشی مرز بذاری، زندگی‌ت می‌شه اتوبانِ همت؛ هر کسی با هر سرعتی که دلش بخواد از روت رد می‌شه! بیا یک‌بار برای همیشه این غولِ «عذاب وجدان» رو بکشیم و یاد بگیریم چطور با کلاس، مشتی و مقتدرانه بگیم: نه!


۱. چرا «بله» گفتنِ الکی، خیانت به خودته؟

وقتی به یه مهمانیِ مزخرف، یه پروژه سنگینِ بی‌جیره و مواجب، یا قرض دادنِ لباسی که دوسش داری می‌گی «باشه»، داری از حسابِ بانکیِ «عمر و اعصابت» خرج می‌کنی.

  • بلهِ الکی یعنی: استرس، کم‌خوابی، تپش قلب و تهش هم یه لیوان آب‌قند!

  • نهِ به موقع یعنی: عزت نفس، وقتِ کافی برای باشگاه و کتاب و رفقای واقعی، و از همه مهم‌تر «آرامش».

۲. انواعِ آدم‌هایی که باید بهشون «نه» بگی (شناسایی دشمن!)

توی زندگی همه ما چند مدل آدم هستن که تخصصشون «نه» شنیدنه، ولی ما بهشون رو می‌دیم:

  1. کُنِه‌بگیرها: کسایی که می‌دونن تو مهربونی و تا آخرین قطره خونت رو می‌مکن.

  2. عذاب‌وجدان‌دهنده‌ها: «اگه نیای واقعاً ازت ناامید می‌شم…» (اینا خطرناک‌ترینن!)

  3. مفت‌برهای عاطفی: فقط وقتایی که کار دارن پیداشون می‌شه.

۳. جعبه ابزارِ «نه گفتن» (جملاتی که معجزه می‌کنن)

بیا این چند تا مدل رو یاد بگیر و بسته به موقعیت، ازشون استفاده کن:

  • مدلِ «خیلی دوری، خیلی نزدیکی»:

    «دمت گرم که به فکرمی و بهم پیشنهاد دادی، واقعاً باعث افتخاره، اما در حال حاضر اولویت‌های زندگیم اجازه نمی‌ده این مورد رو قبول کنم.»

  • مدلِ «سریع و خشن» (برای آدم‌های سیریش):

    «راستش این کار اصلاً توی لیست علاقه‌مندی‌های من نیست و نمی‌خوام با بی میلی انجامش بدم. ایشالله یه فرصت دیگه.»

  • مدلِ «حالا نه، شاید بعداً» (برای خریدن زمان):

    «باید بررسی کنم ببینم با برنامه‌هام جور درمیاد یا نه. تا فردا بهت خبر می‌دم.» (فرداش پیام بده بگو: متاسفانه نشد!)

۴. مرزگذاری یعنی چی اصلاً؟ (به زبان آدمیزاد)

مرزگذاری یعنی یه خطِ قرمزِ پررنگ دورِ خودت بکشی و بگی: «تا اینجا قدمتون روی چشم، اما از اینجا به بعد حریمِ شخصیِ منه.»

  • مرز یعنی گوشی رو بعد از ساعت ۱۰ شب سایلنت کنی.

  • مرز یعنی وقتی خسته‌ای، به خاطر دلِ بقیه تا صبح بیدار نمونی.

  • مرز یعنی اجازه ندی کسی درباره مسائل خصوصی‌ت (ازدواج، حقوق، بچه‌دار شدن) نظر بده.

۵. چطوری با عذاب وجدان بعدش بجنگیم؟

این طبیعیه که بار اول که نه می‌گی، قلبت تند بزنه. فکر کن عذاب وجدان یه «نویزِ» رادیوست. فقط صداشو کم کن. به خودت بگو:

«من با نه گفتن به اون، دارم به خودم بله می‌گم.» اگه کسی با یه نهِ مودبانه ازت گذشت، یعنی اصلاً دوستت نبوده، بلکه عاشقِ «خدماتِ رایگانِ» تو بوده! پس همون بهتر که بره.

۶. تمرینِ مخصوص (از همین لحظه)

همین الان یه لیست از ۳ تا کاری که توی رودربایستی قبول کردی بنویس.

۱. به یکیشون زنگ بزن یا پیام بده و کنسلش کن.

۲. گوشی رو بذار کنار.

۳. یه نفس عمیق بکش و حالشو ببر!


سخنِ پیرِ خرابات (نتیجه‌گیری:)

یادت باشه، تو برای راضی نگه داشتنِ همه به این دنیا نیومدی. تو اومدی که زندگی کنی، لذت ببری و آدم‌های درستی رو دورت جمع کنی. آدم‌های درست، به «نه» تو احترام می‌ذارن.

مرز داشته باش تا مقتدر باشی. بقیه حساب کار دستشون میاد!

 

---------------------------------

آمارگیر وبلاگ

پیمایش به بالا