Today is Father’s Day. Daniel surprises his father. He serves him breakfast. There are eggs, bacon, and orange juice on the tray. Daniel’s father is happy. Later, they go to play tennis. Daniel stands on one side. He swings the ball. Daniel’s father hits the ball back. Finally, they watch the sunset. What a great day!
💙❤️❤️❤️💙
امروز روز پدر است. دنیل پدرش را غافلگیر می کند. صبحانه برایش سرو می کند. در سینی تخم مرغ، بیکن و آب پرتقال وجود دارد. پدر دانیال خوشحال است. بعداً میروند تنیس بازی میکنند. دنیل در یک طرف ایستاده است. او توپ را تاب می دهد. پدر دنیل توپ را به عقب می زند. بالاخره غروب را تماشا می کنند. چه روز خوبی!
1 دیدگاه دربارهٔ «داستان کوتاه انگلیسی ساده – روز پدر»
ژوان امینی/یازدهم طراحی دوخت"۱۳"
Today is Father’s Day. Daniel surprises his father. He serves him breakfast. There are eggs, bacon, and orange juice on the tray. Daniel’s father is happy. Later, they go to play tennis. Daniel stands on one side. He swings the ball. Daniel’s father hits the ball back. Finally, they watch the sunset. What a great day!
امروز روز پدر است. دنیل پدرش را غافلگیر می کند. صبحانه برایش سرو می کند. در سینی تخم مرغ، بیکن و آب پرتقال وجود دارد. پدر دانیال خوشحال است. بعداً میروند تنیس بازی میکنند. دنیل در یک طرف ایستاده است. او توپ را تاب می دهد. پدر دنیل توپ را به عقب می زند. بالاخره غروب را تماشا می کنند. چه روز خوبی!
Today is Father’s Day. Daniel surprises his father. He serves him breakfast. There are eggs, bacon, and orange juice on the tray. Daniel’s father is happy. Later, they go to play tennis. Daniel stands on one side. He swings the ball. Daniel’s father hits the ball back. Finally, they watch the sunset. What a great day!
امروز روز پدر است. دنیل پدرش را غافلگیر می کند. صبحانه برایش سرو می کند. در سینی تخم مرغ، بیکن و آب پرتقال وجود دارد. پدر دانیال خوشحال است. بعداً میروند تنیس بازی میکنند. دنیل در یک طرف ایستاده است. او توپ را تاب می دهد. پدر دنیل توپ را به عقب می زند. بالاخره غروب را تماشا می کنند. چه روز خوبی!