داستان کوتاه انگلیسی ساده – خانه جدید

He moves to a new city. There are many buildings. There are a lot of people walking. There are many taxis. He feels lonely. Everyone acts so different here. He goes to his new school. He sees a friendly looking person. He asks him to show him around.

💙❤️❤️❤️💙

او به شهر جدیدی نقل مکان می کند. ساختمان های زیادی وجود دارد. افراد زیادی در حال پیاده روی هستند. تاکسی های زیادی وجود دارد. او احساس تنهایی می کند. همه اینجا خیلی متفاوت عمل می کنند. او به مدرسه جدیدش می رود. او فردی صمیمی را می بیند. از او می خواهد که اطراف را به او نشان دهد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آمارگیر وبلاگ

پیمایش به بالا