A ferries wheel is a huge rotating wheel. It has many seats. He sits on one of them. His seat is yellow. He is excited. He puts his seatbelt on. He holds on to the metal bar. He wants to be safe. The wheel moves. He starts to go up higher and higher. He looks down. The people are so small. The view is so nice.
💙❤️❤️❤️💙
چرخ و فلک یک چرخ بزرگ در حال چرخش است. صندلی های زیادی دارد. روی یکی از آنها می نشیند. صندلی او زرد است. او هیجان زده است. کمربندش را می بندد. میله فلزی را نگه می دارد. او می خواهد در امان باشد. چرخ حرکت می کند. او شروع به بالا و بالاتر رفتن می کند. او به پایین نگاه می کند. مردم خیلی کوچک هستند. منظره خیلی زیبا است.