داستان کوتاه انگلیسی ساده – قایم موشک

John covers his eyes. Sandra finds a place to hide. John counts to ten. At “ten,” he opens his eyes. He tries to find Sandra. He walks around their room. He checks the kitchen. He checks under the bed. He checks the laundry room. He does not find her yet. Sandra is in their parents’ room.

💙❤️❤️❤️💙

جان چشمانش را می پوشاند. ساندرا جایی برای پنهان شدن پیدا می کند. جان تا ده می شمرد. در «ده» چشمانش را باز می کند. او سعی می کند ساندرا را پیدا کند. دور اتاقشان راه می رود. آشپزخانه را چک می کند. زیر تخت را چک می کند. رختشویی را چک می کند. هنوز او را پیدا نکرده است. ساندرا در اتاق پدر و مادرشان است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا