داستان کوتاه انگلیسی ساده – خیلی مریض

She is too sick. She has the cold. She can’t stop sneezing. She keeps a tissue box near her. Her nose is so red. She also has a fever. She puts a cold towel over her forehead. She is too sick to go to school. Her friends visit her. They give her the homework assignments. They try to make her feel better.

💙❤️❤️❤️💙

او خیلی بیمار است. سرما خوردگی گرفته است. نمی تواند جلوی عطسه را بگیرد. یک جعبه دستمال کاغذی در نزدیکی خود نگه می دارد. دماغش خیلی قرمز شده. تب هم دارد. حوله سردی روی پیشانی اش می گذارد. او برای رفتن به مدرسه خیلی بیمار است. دوستانش به او سر می زنند. تکالیف را به او می دهند. آنها سعی می کنند حال او را بهتر کنند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آمارگیر وبلاگ

پیمایش به بالا