داستان کوتاه انگلیسی ساده – نجات شاهزاده

The princess is stuck in the tower. A dragon will eat her soon. The king and queen are sad. They offer to give money to the person who saves her. They put up posters around town. A poor farmer sees it. He climbs up the tower. He gets the princess. He takes her to his horse. They ride back to town.

💙❤️❤️❤️💙

شاهزاده خانم در برج گیر کرده است. به زودی یک اژدها او را خواهد خورد. پادشاه و ملکه غمگین هستند. آنها پیشنهاد می کنند به کسی که او را نجات می دهد پول بدهند. آنها پوسترهایی را در سطح شهر نصب کردند. یک کشاورز فقیر آن را می بیند. از برج بالا می رود. شاهزاده خانم را بر می دارد. او را به سمت اسب خود می برد. آنها به شهر برمی گردند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا