داستان کوتاه انگلیسی ساده – فراموش کردن عینک

She goes to English class. She reaches into her backpack. Her glasses are not inside. She cannot see anything. Her teacher writes the sentence: “The cat chases the ball.” The teacher asks the students to copy this sentence. She squints. She still cannot see the sentence. She sits closer to the board. She will never forget her glasses again.

💙❤️❤️❤️💙

او به کلاس انگلیسی می رود. دستش را در کوله پشتی اش می برد. عینکش داخل آن نیست. او نمی تواند چیزی را ببیند. معلم او این جمله را می نویسد: “گربه توپ را تعقیب می کند.” معلم از دانش آموزان می خواهد که این جمله را کپی کنند (= بنویسند). او چشمانش را ریز می کند. هنوز نمی تواند جمله را ببیند. نزدیک‌تر به تخته می‌نشیند. او دیگر هرگز عینک خود را فراموش نخواهد کرد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آمارگیر وبلاگ

پیمایش به بالا