در این بخش از سوره بقره، خداوند به اختلافات و تهمتهای ادیان، اهمیت مساجد، مالکیت مطلق خداوند بر جهتها و تنزیه الهی از داشتن فرزند میپردازد. این آیات را با ترجمهای روان و زیبا و توضیحات کوتاه تقدیم میکنم:
🕌 نزاع ادیان، اهمیت مساجد و تنزیه خداوند (بقره، آیات ۱۱۳ تا ۱۱۹)
﴿۱۱۳﴾ وَقَالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصَارَىٰ عَلَىٰ شَیْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَىٰ لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلَىٰ شَیْءٍ وَهُمْ یَتْلُونَ الْکِتَابَ ۗ کَذَٰلِکَ قَالَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ ۚ فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ فِیمَا کَانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ
ترجمه: و یهودیان گفتند: «مسیحیان بر هیچ آیین درستی نیستند.» و مسیحیان گفتند: «یهودیان بر هیچ آیین درستی نیستند.» در حالی که هر دو گروه کتاب [آسمانی] را میخوانند. همینطور کسانی که [از کتب آسمانی] بیاطلاعاند [= مشرکان] نیز سخنی مانند سخن آنها گفتند. پس خداوند در روز قیامت دربارهی آنچه در آن اختلاف داشتند، میانشان داوری خواهد کرد.
توضیح کوتاه: این آیه، نزاع فرقهای میان اهل کتاب را نقد میکند؛ نزاعی که ریشهاش تعصب و انحصارطلبی است. با وجود اینکه هر دو گروه تورات و انجیل را میخوانند، یکدیگر را نفی میکنند. خداوند این نوع قضاوتها را در ردیف سخنان جاهلان میداند و اعلام میکند که داوری نهایی دربارهی حق و باطل، در روز قیامت تنها با خود اوست.
﴿۱۱۴﴾ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَن یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَسَعَىٰ فِی خَرَابِهَا ۚ أُولَٰئِکَ مَا کَانَ لَهُمْ أَن یَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِینَ ۚ لَهُمْ فِی الدُّنْیَا خِزْیٌ وَلَهُمْ فِی الْآخِرَهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ
ترجمه: و کیست ستمکارتر از آن کس که از برده شدن نام خدا در مساجد او جلوگیری کند و در ویرانی آنها بکوشد؟ اینان نباید وارد آن مساجد شوند، مگر با ترس و بیم. برای آنها در دنیا خواری و رسوایی است و در آخرت عذابی بزرگ خواهند داشت.
توضیح کوتاه: این آیه به اهمیت جایگاه عبادت (مساجد) اشاره دارد و جلوگیری از ذکر خدا در آنجا و تلاش برای تخریبش را بزرگترین ستم میداند. مساجد جایگاه امن ذکر خدا هستند و ستمکاران نباید در آنها احساس امنیت کنند. مجازات آنها، رسوایی دنیوی (عدم سلطه بر اماکن مقدس) و عذاب عظیم اخروی است.
﴿۱۱۵﴾ وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ ۚ فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ
ترجمه: و مشرق و مغرب از آن خداست. پس به هر سو رو کنید، آنجا روی خداست. یقیناً خداوند بسیار گشایشدهنده [و فراگیر] و داناست.
توضیح کوتاه: این آیه پاسخی به نزاع دربارهی جهت (قبله) است و اشاره به مالکیت مطلق خداوند بر مکان دارد. خداوند در همه جا حضور دارد (فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ). این آیه نشاندهندهی فراگیری (واسع) قدرت و رحمت خدا و علم کامل اوست و نباید جهت عبادت، مانعی برای توحید و آرامش باشد.
﴿۱۱۶﴾ وَقَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا ۘ سُبْحَانَهُ ۖ بَل لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ کُلٌّ لَّهُ قَانِتُونَ
ترجمه: و [اهل کتاب و مشرکان] گفتند: «خداوند فرزندی برای خود اختیار کرده است.» منزّه است او! بلکه هر آنچه در آسمانها و زمین است، از آن اوست و همگی در برابر او فروتن و مطیع هستند.
توضیح کوتاه: این آیه، عقیدهی باطل و کفرآمیز نسبت دادن فرزند به خداوند را رد میکند. قرآن با لفظ «سُبْحَانَهُ» (او منزّه است)، خداوند را از این نقص مبرا میسازد. دلیل رد این عقیده، مالکیت و حاکمیت مطلق خدا بر تمام هستی است؛ زیرا اگر همه چیز از آن او و مطیع (قَانِتُونَ) او باشد، پس او نیاز و همتایی برای داشتن فرزند ندارد.
﴿۱۱۷﴾ بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ وَإِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ
ترجمه: [او] پدیدآورندهی آسمانها و زمین است؛ و چون امری را اراده کند، فقط به آن میگوید: «باش!» پس [بیدرنگ] موجود میشود.
توضیح کوتاه: خداوند خالق و پدیدآورنده از عدم (بَدِیعُ) است. نیازی به وسایط یا فرزند برای خلق ندارد. قدرت او مطلق و فوری است و با فرمان سادهی «کُن فَیَکُونُ» (باش، پس میشود)، هستی را ایجاد میکند.
﴿۱۱۸﴾ وَقَالَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ لَوْلَا یُکَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِینَا آیَهٌ ۗ کَذَٰلِکَ قَالَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِم مِّثْلَ قَوْلِهِمْ ۘ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ ۗ قَدْ بَیَّنَّا الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ
ترجمه: و کسانی که [حقیقت را] نمیدانند گفتند: «چرا خدا با ما سخن نمیگوید؟ یا چرا نشانهی [معجزهآسایی] برای ما نمیآید؟» کسانی هم که پیش از آنان بودند، سخنی مانند سخن ایشان گفتند. دلهایشان شبیه یکدیگر است. ما نشانهها را برای قومی که یقین میآورند، روشن ساختیم.
توضیح کوتاه: این آیه، بهانهجویی جاهلان و مشرکان را نقد میکند که طلب معجزات حسی و رؤیت خدا را داشتند. خداوند ریشهی این درخواستها را در تشابه دلها (تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ) میداند؛ یعنی لجاجت و عناد در طول تاریخ تکراری است. معجزات به حد کافی نازل شدهاند، اما فقط اهل یقین از آنها بهره میبرند.
﴿۱۱۹﴾ إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ بِالْحَقِّ بَشِیرًا وَنَذِیرًا ۖ وَلَا تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِیمِ
ترجمه: [ای پیامبر] ما تو را به حق فرستادیم تا بشارتدهنده و بیمدهنده باشی، و تو مسئول [نجات دادن] دوزخیان نیستی.
توضیح کوتاه: این آیه وظیفه اصلی پیامبر (ص) را تعریف میکند: دعوت با حق، دادن بشارت به نیکوکاران و بیم دادن به بدکاران. تأکید میشود که پیامبر تنها مبلّغ است و وظیفهای برای نجات اجباری و پاسخگویی دربارهی سرنوشت کسانی که با کفر، راه جهنم (الجَحیم) را انتخاب کردهاند، ندارد.
صفحات پیشنهادی دیگر
---------------------------------